به زبان ساده، شغل PLC با اتوماسیون صنعتی گرهخورده است و به دلیل ماهیت برنامهنویسی آن، هرروز شاهد پیشرفت و استفاده بیشتر از آن در صنایع مختلف هستیم. کمی به اطرافتان نگاه کنید، دیگر خبری از شرکتها با تعداد بالای کارگر نیست و جای اکثر آنها ماشینهای صنعتی با دقت بالا، هزینه تقریباً صفر، بهرهوری بالا و … قرارگرفتهاند. به این فرآیند، مهاجرت از نیروی انسانی به اتوماسیون صنعتی گفته میشود. این حرکت از دهههای گذشته شروعشده و تازه ابتدای راه است، بسیاری از شرکتها بخصوص کسبوکارهای صنعتی همچنان به روش سنتی اداره میشوند و چارهای جز انتخاب اتوماسیون نخواهند داشت. تکنولوژی اتوماسیون صنعتی همچنان در حال رشد است.
بازار اصلی PLC از سال ۱۳۷۰ بهصورت جدی در کشورمان شروع شد و در طی سالها با توجه به نیاز کشور به صنعت و البته پیشرفتهای جهانی ما هم به سمت اتوماسیون صنعتی حرکت کردیم. در سالهای اخیر به دلیل افزایش قیمت ارز و در طی آن افزایش هزینههای کارخانهها و شرکتها، کارفرمایان بیشتری جهت تعدیل نیروی انسانی و کاهش هزینههای جاری به سمت اتوماسیونی کردن خطوط تولید خود رفتهاند. این مسئله در صنایع متوسط و کوچک بیشتر به چشم میخورد. این مورد در کنار این واقعیت که تمام صنایع جدید که احداث میشوند کاملاً به اتوماسیون صنعتی وابسته شدهاند سبب ایجاد یک بازار کار قوی برای اتوماسیون صنعتی و درنهایت PLC شده است.
بزرگترین مزیت حرفهی PLC، دوری از اشباع است! فاکتورهای موفقیت در بازار PLC بهگونهای هستند که امکان اشباع در آن تقریباً صفر است. موارد ذکرشده در بالا تنها به بعد فردی اشاره دارند درحالیکه در این حوزه شاهد انبوه زیادی از برندها، تجهیزات، پروتکلهای متفاوت، توپولوژی های گوناگون و زبانهای برنامهنویسی متفاوتی میباشیم که درنهایت سبب ایجاد یک گستردگی بسیار عظیم در این حوزه کاری گردیده است. پس به زبان ساده؛ برای هر پیالسی مَن یک جایگاه در بازار کار PLC مهیاست.
ورود به بازار کار PLC
این بخش از PLC کاملاً به شبکهسازی (Networking) و تواناییهای ارتباطی شما وابسته است. در روش مستقیم ورود به بازار PLC کافی ست به سراغ آگهیهای استخدامی شرکتهای دولتی و خصوصی رفته و برای تمام آنها رزومه خود را ارسال نمایید. روشی کاملاً اثباتشده که در طی سالهای دور تا الان مسیری تضمینشده برای یافتن یک شغل بوده است. در این مسیر دو فاکتور؛ روزمه قوی و تواناییهای ارتباطی نقش بسیار اساسی در پذیرش دارند.
مزیت خوب این روش در صورت قبولی تضمین آینده، دسترسی به امکانات و تجهیزات خوب جهت یادگیری بیشتر و ترقی شخصی، درآمد مشخص، امکان آشنا شدن و شبکهسازی با شرکتهای دیگر و درنهایت تأسیس شرکت شخصی خود میباشند. بااینحال این روش بخصوص در بخش رزومه پیشنیازهای مانند؛ مدرک تحصیلی مرتبط از دانشگاههای خوب، تسلط کافی و تقریباً کامل بر زبان انگلیسی، داشتن سابقه کاری مرتبط و … نیاز دارد که متأسفانه از معایب آن به شمار میرود.
در روش ورود به بازار PLC به روش غیرمستقیم کاملاً به تواناییهای تخصصی شما در PLC و قدرت ارتباطات اجتماعی شما بستگی دارد و اگر در هر بخش ضعف از خود نشان دهید امکان قبول پروژه دشوار خواهد بود. برای این منظور کافی ست با افراد (شخصی یا حقوقی) که درزمینه PLC در شرکتها، مؤسسات خصوصی و دولتی و حتی فنی و حرفهای بدون چشمداشت مالی ارتباط دوستانه برقرار کنید. در ابتدای کار پروژههای ارزانقیمت و سطح پایین برای شما حتماً محیا خواهد شد و رفتهرفته با توجه به مهارت و شخصیت کاری شما این پروژهها به سمت حرفهای خواهند رفت.
این روش مزیتهای ویژهای به همراه دارد که عبارتاند از؛ امکان رشد بهصورت نامحدود، امکان کسب درآمدهای نجومی، برند سازی شخصی، عدم نیاز به مدرک دانشگاهی، امکان انتخاب پروژه (در سطوح بالا)، کار در محیطهای مختلف و …یادتان باشد که به دلیل شرایط کشور و روند ناگزیر توسعه، پروژه و کار درزمینه PLC بهقدر کافی وجود دارد و اگر شما تاکنون نتوانستهاید در این زمینه دستاوردی داشته باشید احتمالاً بهقدر کافی تلاش نکردهاید یا مسیر را بهدرستی طی نکردهاید.
قیمتگذاری پروژههای PLC
یکی از بزرگترین مشکلاتی که دوستان مبتدی دارند قیمتگذاری پروژههای ابتدایی است. بعضا پیشآمده که قیمت بسیار پایین گفتهشده و بعد متوجه شدهاند که کار خیلی زمانبری بوده و بعداً پشیمان شدهاند و البته برخی مواقع نیز قیمت بهقدری غیرواقعی بوده که یک کار بسیار ساده را ازدستدادهاند. اجازه دهید نگاهی به روشهای قیمتگذاری داشته باشیم:
قیمت بر اساس تعداد ورودی و خروجی
این روش در سالهای دور عمدتاً اساس محاسبه قیمت نهایی بود ولی بهمرورزمان و با فراهم آمدن چالشهای برنامهنویسی کمکم از دور خارج شد. چراکه مواردی پیش میآمد که تعداد i/o بسیارکم بود ولی حجم و چالشهای برنامهنویسی پروژه بهشدت انرژی و وقتگیر میبود. در این حالت قیمت نهایی بسیار کمتر از قیمت واقعی ارزشگذاری میشد. در برخی موارد هم تعداد i/o (ورودی و خروجی) بسیار زیاد، ولی برنامه پروژه بسیار ساده بود در این حالت نیز قیمت نهایی با قیمت واقعی تفاوت زیادی داشت و بیشتر از ارزش آن قیمتگذاری میشد.
قیمتگذاری بر اساس تجهیزات کار
این هم یکی از روشهای عجیبوغریب قیمتگذاری بود. در این روش مهندس پروژه بر اساس قیمت تجهیزات کارفرما قیمتگذاری میکرد. مثلاً اگر PLC از نوع ۱۲۰۰ بود قیمت بالا و اگر از نوع ۳۰۰ بود قیمت پایین انتخاب میشد. شرایطی پیش میآمد که پروژه بسیار ساده بود ولی تجهیزات کار گرانقیمت بودند. در این حالت قیمت نهایی پروژه بسیار بیشتر از قیمت واقعی پروژه تخمین زده میشد و باعث متضرر شدن کارفرما و یا حتی از دست دادن پروژه میگردید.
معادل سازی پروژه با پروژههای مشابه
در این روش نیز دوستان پروژه دریافت شده را با پروژههای مشابه قبلی قیاس کرده و قیمت را ارائه میکنند. این روش نیز صحیح نیست چراکه همیشه عواملی مانند؛ گذر زمان، تورم، دستمزد نیروی کار و … بروی قیمت نهایی تأثیرگذار است و از طرفی در حوزه کاری PLC عمدتاً پروژههای دریافتی مشابه نیستند و هرکدام میتوانند تفاوتهای بسیار زیادی با یکدیگر داشته باشند.
قیمت گذاری بر اساس مدت زمان
این روش دقیقترین و اصولیترین روش قیمتگذاری بوده که در تمام کشورهای خارجی مبنای پرداخت دستمزد میباشد. در این حالت اگر پروژه دشوار باشد زمان بیشتری طلب کرده و دستمزد نیز افزایش مییابد و اگر پروژه ساده باشد هزینه نهایی نیز متناسب با آن کاهش مییابد. در این شرایط بهتر هست با توجه به تجربه یک بازه قیمتی به کارفرما ارائه نمایید و حتماً در قرارداد به مبحث ساعت کاری اشاره نمایید تا بعداً دچار ضرر و زیان نشوید.